معلم به عنوان یک امانتدار مورد واکاوی قرار گرفت چراکه از بدیعترین و والاترین شئون یک معلم معلم به عنوان امانتدار است نه امانتداری از یک شی بلکه امانتداری از یک انسان یک روح یک جان و حتی یک نسل همانگونه که خداوند در آیه 58 سوره نساء امر میفرمایند که امانت را به اهل آن بسپارید1 بیانگر اهمیت جایگاه یک معلم به عنوان امانتدار بوده بدان معنا که معلم اهلیت آن را دارد که امانتی تحت عنوان تربیت یک نسل و جامعه به او سپرده شود برای فهم بهتر اهلیت داشتن در ادای امانات میتوان به حدیث نبوی همانا من یک معلم مبعوث شدم2 اشاره داشت در این راستا علاوه بر بیان اهمیت این شأن از شئون معلمی به وظایف یک معلم به عنوان امانتدار در دیدگاهها و مکاتب مختلف پرداخته شد پس در یک جمعبندی نهایی میتوان اینگونه که گفت که امانتداری از شئون مشترک معلمی در مکاتب وحیانی و بشری بوده که این امانتداری در قالب زیر تا حد زیادی محقق میشود:
- آموزش خالصانه علم صحیح اخلاق برتر و مهارتهای زندگی به دانشآموزان
 - تلاش حداکثری و دغدغهمند برای رشد دانشآموزان
 - مراقبت از روان عاطفه و هویت دانشآموزان
 - پاسخگو دانستن خود به صاحب امانت در مکتب وحیانی امامیه صاحب امانت خداوند و در مکاتب بشری خانواده جامعه و آینده است
 
برای تبیین این جایگاه والا به پاداشها و نتایج حاصل از امانتداری معلم پرداخته میشود که این پاداشها و پیامدها خود بیانگر اهمیت جایگاه یک معلم است.
از مهمترین پاداشهایی که شایسته مقام معلمی است در سوره مومنون بیان شده است؛ آنجا که وصف امانتداری[3] را از اوصاف مومنان برشمرده و فردوس را جایگاه آنان میداند. چرایی اینکه فردوس جایگاه امانتداران است را میتوان در فرمایشات اهلبیت علیهمالسلام مشاهده کرد.
امیرالمومنین علیهالسلام بالاترین ایمان را امانتداری و حتی بالاترین کفر را خیانت میدانند[4] و یا رسولالله صلیاللهعلیهوآله مومن را به امین بودن بر جان و مال مردمان تعریف میفرمایند[5] و چه امانت سنگینی و وزینی است تربیت انسانی دیگر و چه چیز جز فردوس میتواند پاداش این امانت باشد. البته باید دقت داشت که فردوس نه به معنای بهشت و جنت که بالاترین جایگاه بهشت و قرب به عرش الهی است.
اما آیا یک معلم باید الزاماً موحد و مومن باشد تا امانتداری او مورد پاداش قرار گیرد؟! و یا آیا یک معلم باید در دنیایی دیگر پاداش امانتداری خود را ببیند؟! در پاسخ باید گفت اگرچه فردوس پاداش معلم امانتدار موحد مومن است اما این چنین نیست که پاداش امانتداری معلم فقط مختص به سرایی دیگر و برای مومنین از آنها باشد. اگرچه که این دنیا و دنیای باقی از هم جدا نیستند اما از طرف دیگر هر کس در این دنیا بر اساس عملکرد و جایگاه خود پاداش و بهرهمندی متناسب با شأن و تلاش خویش میبرد.
همانگونه که امانتداری سبب جلب رزق میشود و رزق، آنقدر توسعه معنایی دارد که بتوان با وصف متلذذ شدن از زندگی و عمر این جامعیت معنا را پوشش داد؛ پس یک معلم امانتدار صرف نظر از اعتقادات و باورهای او با درست انجام دادن پست خود میتواند از زندگی به معنای واقعی حظ و بهره ببرد.
در ادامه به برخی از پاداشهای یک معلمِ امانتدار که توانسته امانتدار خوبی باشد اشاره میشود. پاداشهایی مانند:
هموصف با پیامبران بودن بهگونهای که همواره در طول تاریخ انبیا به صداقت و امانت شناخته میشدند و حتی رسولالله صلیاللهعلیهوآله قبل از اعلام بعثت خود به محمد امین بنام بودند البته این هماوصافی با پیامبران نه فقط محدود به یک صفت باشد بلکه باید در همراهی و عمل خود را نشان دهد و نتیجه عملی شدن صفت امانتداری بنابر فرمایش امام صادق علیهالسلام همنشینی با پیامبران6 در قیامت خواهد بود.
– البته امانتداری بنابر فرمایشی دیگر از امام صادق علیهالسلام عزت و سربلندی و رستگاری را نیز به همراه دارد.
– از نتایج ملموستر امانتدار بودن یک معلم میتوان به رشد پایدار و توانِ نفوذِ یک رهبر غیررسمی اشاره کرد که این میزان اثرگذاری به همراه منافع آن فقط نتیجه تلاش معلمی است که توانسته در جان و روح دانشآموزان خود نفوذ کند.
پاداشها و امتیازات اختصاصی اختصاص داده شده به معلمانی که امانتدار هستند در مکتب امامیه، فقط منحصر به قیامت نیست بلکه عواملی مانند محبوبیت، افزایش برکت و رزق هم در زندگی و هم در عمر، مقبولیت اجتماعی، احترام اجتماعی و نظایرهم برای این تیپ از معلمین به صراحت عنوان شده که تفاوت اصلی مکتب امامیه با دیگر مکاتب بشری است؛ که اگرچه امامیه دینی وحیانی بوده اما فقط به آخرت متوجه نیست و در این دنیا نیز پاداش عملکرد افراد را لحاظ میکند اما آنچه در مکاتب بشری به شدت دچار نقص و فقدان است پاداش و جبران خدمات افراد به خصوص در بعد وظایف و پستهای اجتماعی و اخلاقمحور است. بنابراین اگرچه این مکاتب فلسفی-فکری به واقع جایگاه بلند و رفیعی برای معلمان در اصول فکری خود بنا نهادهاند اما توان پاداش عملی و عینی دادن و یا تحقق آن آرمانهای بلند برای معلم را دارا نیستند. در ادامه به برخی از این موارد اشاره خواهد شد:
– در روانشناسی انسانگرا، معلم را سازنده انسان میداند چراکه مسئول پرورش اخلاق و عقلانیت و خودشکوفایی هستند و از این استعاره، انتظار شکلدهی به آینده جامعه میرود.
– در مکتب مارکسیسم معلم به عنوان آگاهیبخش، شناخته میشود. معلم وظیفه تغییر ساختارها را دارد اما در عمل نه تنها امتیاز ویژهای برای معلم به همراه نداشته که در محدودههای ورود به قدرت حاکمیت، آسیبهایی متوجه معلم میشود.
– در مکتب روانکاوی، معلم دارای حق والدگری نمادین است. معلم به دلیل توان نفوذ عمیق به ذهن و شخصیت دانشآموزان چنین جایگاهی دارد. پس معلمی که بتواند امانتدار خوبی باشد و چنین اثری داشته باشد کمتر از والدین دانشآموزان نخواهد بود.
– در مکتب اخلاق فضیلتمحور معلم جایگاه نمادین مقدسی داشته و معلمی شغل مقدسی محسوب میشود. به همین دلیل بر اساس فرهنگ جامعه، معلمین از محترمترین افراد جامعه محسوب میشوند.
– در دیدگاه هستیگرایان اگزیستانسیالیسم و عملگرایان پراگماتیسم معلم دارای جاودانگی نمادین است جاودانگی معلم از طریق تربیت نسلها و زنجیروار بودن فرایند تربیت محقق میشود.
اگرچه در این مکاتب فکری- فلسفی جایگاهها و استعارههای والا و متعالی و حتی مبتنی بر حقیقت شان معلمی، تعریف شده اما عارضه آن اختصاصی نبودن برای معلمها و همچنین دستاورد عینی نداشتن است؛ به دیگر سخن معلمی که به لفظ معلم باشد چه در پست خود امانتدار بوده چه نه به صِرف معلم بودن در این محتوا قرار گرفته اما از طرف دیگر با رعایت صددرصدی معلمی نیز آورده و پاداش مجزایی حاصل نمیشود.
اگرچه جایگاه معلم به عنوان سازنده ذهن، اخلاق و آینده جامعه امری بدیهی است اما برای فهم دقیقتر جایگاه یک معلم به عنوان یک امانتدار، میتوان آسیبهایی که عدمامانتداری یک معلم ایجاد میکند را بررسی کرد تا بتوان درک درستی از جایگاه و اثرگزاری معلم در جامعه داشت. به برخی از پیامدهای عدمامانتداری معلم در مکاتب مخلتف اشاره میشود تا از این طریق نیز اهمیت امانتداری معلم در ادای وظیفه خود بارز و هویدا گردد:
– در دیدگاه علمگرایان اگر معلمی امانتدار نباشد جامعهای شکل خواهد گرفت که علمِ تحریفشده در آن گسترش یافته و سبب افت علمی، عدمپیشرفت و سکون جامعه خواهد شد و جامعهای که در مسیر پیشرفت نباشد در بلندمدت اثری از آن باقی نخواهد ماند. همچنین در پراگماتیسم یا عملگرایی اگر معلمی در انتقال تجربههای موفق، صادق نباشد نسلی شکل خواهد گرفت که نه تنها با شکست مواجه میشود بلکه به دلیل عدمموفقیت در استفاده از تجربیات نسبت به آموزش علم و تجربه بیاعتماد شده و در هر زمینهای خود خواهان اختراع چرخ از ابتدا است. بیاعتمادی به علم و عمل نتیجهای جز از حرکت ایستادن جامعه نخواهد داشت. این پیامدها در مکتب سازندگی نیز تسری مییابد بدین نحو که اگر در مکتب سازندگی، معلم امانتدار نباشد، دانش ایجاد شده دانشی سطحی، تقلیدی و بدون عمق بوده بنابراین توانایی حل مساله را از دانشآموختگان سلب میکند.
– در مکتب تفکر انتقادی، اگر معلم امانتدار خوبی نباشد نسلی دارای ذهن بسته و سوگیریهای متعصبانه پرورش مییابد که به تبع منجر به گسترش بیخردی در جامعه خواهد شد.
– اگر در دیدگاه هستیگرایی معلم در کمک به دانشآموز برای شناخت هویت خود، امین نباشد، در مکتب کانت اگر معلم از کرامت دانشآموز صیانت و حفاظت ننماید و عدمامانتداری معلم در مکتب روانشناختی سبب میشود سبب ایجاد ضعف شخصیت در دانشآموز شده و جامعه در آیندهای نه چندان دور دچار بحران هویت، احساس پوچی و ازخودبیگانگی خواهدشد که منجر به عدمسازگاری روانی و در نتیجه کاهش کیفیت زندگی میشود. کاهش کیفیت زندگی نیز یعنی افزایش افسردگی، اضطراب و روابط اجتماعی ناسالم که بخش عمده این تبعات ریشه در عدمامانتداری معلم در این مکاتب دارد.
در یک جمعبندی نهایی فارغ از نوع مکاتب و مبتنی بر وظایف معلم در پست معلمی که باید نسبت به ادای وظایف خود امانتدار باشد، پیامدهای ناشی از عدمامانتداری معلم به صورت زیر دستهبندی میشود، که این پیامدها خود بیانگر اهمیت رعایت امانتداری معلم است.
- عدمامانتداری در آموزش منجر به تربیت دانشآموزان با اطلاعات نادرست و ناقص شده که از بیسوادی و بیدانشی خطرناکتر است چراکه توهم دانایی برای آنان ایجاد میکند.
 - کاهش اعتماد نه تنها به نظام آموزشی بلکه حتی در مواجهه با علم و دانش و مستندات و سازمانهای رسمی این عدماعتماد بروز و نمود مییابد.
 - شکلگیری ذهنیتهای متعصب در زمانی که معلم در انتقال دانش جامعیت علم و یا رویکردهای اخلاقی و تربیتی را رعایت نکند، رخ خواهد داد که سبب ایجاد تعصب و یکسونگری در دانشآموزان میشود.
 - معلمی که به هر دلیل تفکر انتقادی را در آموزش دانشآموزان رشد ندهد سبب ایجاد نسلی منفعل میشود نسلی که «حقیقت ممنوع» الگوی ذهنی آنها خواهد شد.
 - اگر معلم در انتقال علم و دانش نسبت به اخلاق و تربیت در امانتداری ضعیف عمل نماید، افرادی توانمند اما بدون اخلاق را وارد جامعه کرده که به مراتب از فرد ناآگاه و بیسواد، آسیبزاتر خواهند بود.
 - عدمامانتداری معلم در رعایت عدالت رفتاری و ایجاد تبعیض بین دانشآموزان در ثبت الگوهای ظلم و ایجاد جامعه دوقطبی ظالم-پذیرندهظلم موفق خواهد بود.
 - هنگامی که معلم در ارتباط با دانشآموزان توان برقراری تعادل در ابعاد مختلف نیازها و حقوق دانشآموزان را نداشته باشد به عنوان مثال بین آزادی فردی و پایبندی به نظامهای ارزشی و قوانین تعادل را ایجاد نکند، نسلی با بحران هویت اخلاقی ایجاد کرده و بحران هویت اخلاقی منجر به گسست اجتماعی خواهد شد.
 
در نهایت باید گفت همانقدر که پاداشها و جایگاههای واقعی و نمادین معلمهای امانتدار بیانگر اهمیت معلمی در جامعه است، به همان میزان پیامدها و آثار عدمامانتداری معلم نیز بر این مهم تاکید میکند تبعاتی که به دلیل تعدد و گستردگی قابلیت احصاء و ابراز آن به طور کامل وجود ندارد.
مطالب مرتبط:
پاورقی:
1 سوره نساء آیه 58 إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا. . .
2 قال رسولالله صلیاللهعلیهوآله إنَّما بُعِثتُ مُعَلِّما کنز العمال حدیث 28873
3 سوره مومنون آیات 1 8 11 قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ -١- وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ -٨- الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
4 امیرالمومنین علیهالسلام أفضلُ الإيمانِ الأمانةُ أقْبَحُ الأخلاقِ الخِيانةُ غرر الحکم حدیث 2905 و 2906.
5 رسولالله صلیاللهوعلیهوآله اَلْمُؤْمِنُ مَنْ آمَنَهُ اَلنَّاسُ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ وَ دِمَائِهِمْ شهاب الاخبار جلد 1 صفحه 46.
6 امام صادق علیهالسلام التّاجرُ الصَّدوقُ الأمينُ مَع النبيِّينَ و الصّدِّيقينَ و الشّهداءِ من لایحضر الفقیه جلد 4 صفحه 352.
7 امیرالمومنین علیهالسلام الامانة فوز لمن رعاها غرر الحکم حدیث 3708.