فنلاند کشوری است که به سرآمدی در آموزش و نظامهای نوین آموزشی در جهان معروف بوده و حتی از کشورهای پیشرو در این زمینه است. آنچه که انتظار میرود آن است که آیا جایگاه و شأن معلمان در فنلاند به اندازه رشد و تعالی نظام آموزشی، در اولویت و اهمیت است؟! یا معلمان همان گمنامان بیادعایی هستند که آنان را فقط در سرآمدی نظام آموزشی میتوان مشاهده کرد؟!
با نگاهی به پیشینه و تاریخ فنلاند، مشاهده میشود که این کشور چندین قرن مستعمره سوئد و پس از آن تحت استعمار روسیه بوده است. آنچه سوال برانگیز است، آن است که چگونه کشوری که در قرون متمادی تحت استعمار بوده توانسته است به چنین جایگاهی در آموزش دست یابد؟!
برآیند شرایطی از جمله مستعمره بودن فنلاند، جنبشهای فرهنگی قرن نوزدهم در این کشور، شرایط سخت آبوهوایی و تحولات اجتماعی و سیاسی همگی منجر به تقویت اهمیت آموزش و سیستم آموزشی شد. سیستم آموزشی که اگرچه عوامل مختلفی در موفقیت آن نقش داشته، اما بسترسازی و نقش کلیدی این موفقیت در دست معلمان بوده؛ معلمانی که جامعه برای آنان ارزش قائل بوده و دولت برای رشد و ارتقای آنان سرمایهگزاری کرده است.
همانگونه که گفته شد فنلاند در چندین قرن ابتدا مستعمره سوئد و بعد از آن به استعمار روسها در آمد. در پی انتقال استعماری از سوئد به روسیه، نقش و اهمیت زبان ملی و تاکید بر زبان ملی به عنوان یکی از اِلِمانهای اصلی هویت ملی برای فنلاندی پررنگ شد و روسها نیز با گمان اینکه اهمیت زبان فنلاندی منجر به جدایی بیشتر و حذف ریشههای استعماری و وابستگی به سوئد شده و تسهیلگری برای روند استعماری روسها میشود به تقویت زبان فنلاندی دامن زده و با آن همراه شدند. این تغییر زبان همزمان با جنبشهای فرهنگی قرن نوزدهم که شامل ملیگرایی فنلاندیها، جنبش فنومن، انتشار و تسری اشعار حماسی کالوالا سبب رسمی شدن زبان فنلاندی در سال 1892 شد. تاکید و بیان روند تغییرات که در جایجای آن اهمیت و تثبیت زبان ملی فنلاندی مشهود است به دلیل تاثیرات ایجاد شده در تربیت نسلهای فنلاندی و آموزش نسلها بود که منجر به چنین تغییراتی شد.
آموزش زبان فنلاندی و تربیت ملی دانشآموزان که قسمت عمده آن به همت معلمان فنلاندی انجام شد؛ منجر به شکسته شدن زنجیره استعمار در فنلاند پس از چند قرن و ایجاد کشوری مستقل و خودمختار شد.
اگرچه بستر و از عوامل اصلی موفقیت به ثمر رسیدن جنبشهای فرهنگی فنلاند، معلمان بودند؛ اما با نگاهی دقیقتر معلوم میشود که بازیگران دارای نقشی چندوجهی در این جریان بودند. آنان صرفاً آموزگاران دروس آکادمیک نبوده بلکه عواملی فعال در پرورش آگاهی ملی از طریق ترویج زبان و فرهنگ فنلاندی بوده که تاثیر آن به مراتب از آموزش دروس تخصصی و نخبهپروری بیشتر بود. نقشهای و اثرآفرینیهای معلمها که بیانگر جایگاه و شأن آنان در جامعه فنلاند است را میتوان به قرار زیر توضیح داد:
- پرورش هویت ملی: معلمان نه تنها به وظیفه کلاسیک آموزش کودکان در مدارس مشغول بودند، بلکه در کنار آموزش کودکان، حس و روح هویت و وطنپرستی را نیز در وجود آنان میدمیدند. معلمان فعالانه کالوالا و فولکور که بیانگر تاریخ و فرهنگ فنلاند بود را برای دانشآموزان خوانده و میراث فرهنگی مشترک خود را بسان بذری در وجود دانشآموزان میکاشتند.
- حمایت از زبان فنلاندی: در شرایطی که زبان رسمی و رایج در فنلاند، زبان سوئدی بود با تاکید بر آموزش دروس در مدارس به زبان فنلاندی از زبان ملی خود حمایت کرده و سبب پذیرش روزافزون آن در سطح جامعه شدند. با عادیسازی و ارتقای زبان فنلاندی در جامعه به وحدت و پیشرفت ملی و رهایی از استعمار کمک کردند.
- الگوهای اخلاقی و مدنی: زمانی معلمان توانستند در ایجاد و تقویت و به ثمر رسیدن بینشهای فرهنگی از طریق تربیت نسلهای جدید موفق باشند، که خود دارای شخصیتی قوی و متعهد بر ارزشهایی چون سختکوشی، درستکاری و وطنپرستی بودند و از طریق ارتباط موثر و صمیمانه با دانشآموزان توانستند الگوهایی هم برای نسل جدید و نوپا و هم در سطح جامعه برای دیگر افراد باشند.
- نفوذ فراتر از کلاس: معلمان فنلاندی چون آگاهانه اقدام به تربیت و پرورش نسلهای جدید را شروع کرده بودند پس از نتایج گسترده و اثرگزاری فعالیتهای خود آگاه بودند. آنان به روشنی میدانستند که تلاشهای آنان در ایجاد هویت ملی از طریق گسترش زبان مادری و وحدت و همگرایی ملی تمایل و تقاضا برای مدارس فنلاندی زبان افزایش مییابد؛ پس همزمان با آموزش به دانشآموزان و دیگر معلمان و افراد توانمند جامعه را با خود همراه کرده و از طریق تقویت زبان فنلاندی در آنان و مهارتهای تدریس، توانستند پاسخگوی الزامات اولیه برای تاسیس و گسترش مدارس فنلاندی زبان باشند. معلمان با همراستا شدن با ریشه و هویت هممیهنان خود توانستند حیطه نفوذ خود را از کلاس درس به سطح جامعه افزایش دهند؛ نفوذی که منجر به کاهش بیسوادی، افزایش سواد فرهنگی-سیاسی، پرورش ملیگرایی و تاسیس و توسعه و مشارکت فکری در جامعه شد.
از نتایج بارور شدن جنبش فرهنگی قرن نوزدهم در فنلاند آن بود که معلمی در فنلاند دیگر یک جایگاه شغلی نبود بلکه یک رسالت ارزشمند و مورد احترام برای همگان شد؛ بهطوریکه احترام و قدردانی عمیق جامعه را به همراه داشت.
در نقطه مقابل میتوان گفت آیا به ثمر رسیدن جنبش قرن نوزدهم فنلاند بدون حضور و نقشآفرینی معلمان به نتایج مورد نظر خود میرسید؟! در پاسخ باید گفت چنین اتفاقی غیرممکن بود چراکه اگر استقلال ناشی از جنبش فرهنگی قرن نوزدهم باشد و جنبش فرهنگی قرن نوزده ناشی از آگاهی ملی باشد، پس این آگاهی ملی بدون حضور و نقشآفرینی معلمان وجود خارجی اثرگزاری نداشت.
حال اگر استقلال و هویت ملی فنلاند، برآمده از سختکوشی، اهتمام و روشنبینی معلمان باشد؛ باید دید معلمان در جامعه امروز چه جایگاهی دارند.
در گام اول میتوان گفت معلمان نه تنها نسبت به سایر مشاغل بلکه به خودی خود دارای شأن و جایگاه بالایی در جامعه فنلاند هستند و از احترام عمیقی بهره میبرند. جامعه فنلاند بر اساس تجربه زیسته خود و نقشآفرینی معلمان، این قشر را متخصصان کلیدی در شکلدهی آینده کشور دانسته و این احترام و باورمندی را حتی در نظرسنجیهای عمومی این کشور شاهد بود.
از دیگر شاخصههای جایگاه معلمی در جامعه فنلاند، نحوه ورود به این شغل است. معلم شدن در فنلاند روند سهلالوصول و آسانی ندارد. رقابت برای ورود به این حرفه شدید است که خود بیانگر اهمیت معلمی و باورداشت عمومی این اهمیت در فنلاند میباشد. به همین دلیل شرایط ورود به حرفه معلمی سختگیرانه تنظیم شده است. برای ورود به معلمی ابتدا دانش آکادمیک بالا با حداقل سطح کارشناسی ارشد را احراز کرده و سپس در دورههای تربیت معلم، پرورش یافت تا بتوان مربی نسل جدیدی از کشور فنلاند بود. البته این رقابت شدید و مراحل جدی و سختگیرانه با ورود به حرفه معلمی تمام نمیشود؛ بلکه معلمی در فنلاند یک فعالیت یادگیری مادامالعمر است. به دیگر سخن یک معلم اگرچه از دورههای فشرده و ارزیابیهای جدی گذر کرده تا معلم شده اما همواره در طی دوران معلمی خود موظف به یادگیری و بهروزماندن است؛ چراکه باید نسلی را پرورش دهد برای ساختن آینده فنلاند.
از دیگر نشانههای جایگاه بالای معلمان در فنلاند، انگیزانندههای معلمی است. حال اگر فردی با پشتسرگزاردن مراحل ورود به معلمی توانست برنده آن رقابت سخت باشد، از حقوق و مزایای بالایی برخوردار است. البته حقوق و مزایا تمام آنچه یک معلم دریافت میکند نیست؛ چراکه شأن و جایگاه و احترام عمومی به معلم تنها با حقوق و مزایا سنجیده نمیشود. یک معلم در مسیر شغلی و حرفهای خود، دارای استقلال حرفهای است. بدین معنی که یک معلم خود میتواند مستقلاً شیوه معلمی کردن خود را طراحی، تنظیم و اجرا کند. حتی یک معلم در شیوه ارزیابی دانشآموزان نیز آزادی عمل دارد و میتواند آنگونه که متناسب با شرایط کلاس، محتوا و دانشآموزان است؛ آنان را ارزیابی کند.
از جنبهای دیگر که از عناصر اصلی داشتن احترام بالای معلمان در جامعه فنلاند است؛ اعتماد اجتماعی عمیقی بوده که معلمان در جامعه دارند. از نظر والدین، معلمان فنلاندی افرادی نه تنها متخصص که متعهد و دلسوز نیز هستند؛ بهطوری که تمام تلاش خود را برای حصول بهترین منافع برای دانشآموزان بهکارمیبندند. این نگرش است که سبب همکاری بالای خانواده و مدرسه در فنلاند شده است.
حال که پردهای از جایگاه معلمان در فنلاند بیان شد، این سوال مطرح میشود که چرا معلمان در فنلاند چنین شأن و منزلت اجتماعی را دارا هستند؟! آموزش در کشور فنلاند دارای ارزش تاریخی و فرهنگی بالایی است؛ چراکه آموزش بود که توانست هویت ملی را در فنلاند بیدار کند و آنان را از یک کشور مستعمره به کشوری پیشرو در نظام آموزشی تبدیل کند و معلمان بودند که توانستند این تغییر را به ارمغان آورده و تثبیت کنند. همچنین در شرایط فعلی چون معلمان با آزمونها و ارزیابیهای سخت و گذراندن دورههای فشرده، غربال میشوند پس خود را لایق چنین احترام و جایگاهی به جامعه معرفی کردهاند و جامعه فنلاند نیز این احترام اجتماعی را قبول کرده و مقام معلمان را پاس میدارد.
از طرف دیگر احترام و ارزشآفرینی برای معلمان در فنلاند سبب شده است نظام آموزشی این کشور در بالاترین کیفیت بر تربیت نسل آینده، اهتمام داشته باشد و دانشآموزان در سطح بالایی از توانمندی از سیستم آموزش خارج شوند. دانشآموزان پس از خروج از سیستم آموزشی یا به عنوان نیروی کاری ماهر و نوآور وارد محیط کسبوکار شده و یا مسیر علمآموزی را ادامه میدهد. در هر دو مسیر نتیجه آن رشد و پیشرفت جامعه فنلاند بر اساس زحمات معلمان میباشد.
اگرچه همانطور که بیان شد معلمان جایگاهی عمیق و ریشهای در فرهنگ و حافظه جمعی فنلاند دارند اما شاید بتوان گفت طلاییترین دوران معلمان در فنلاند در سالهای پس از جنگ جهانی دوم بود. آنان در چهار دهه یعنی از دهه 1960 تا اوائل 2000 به دلیل تاثیر بینظیری که در رشد و شکوفایی فنلاند داشته جایگاه بیبدیلی نیز داشتند. در این دههها معلمان نقش کلیدی در بازسازی و توسعه فنلاند داشته و اصلاحات جامعه نظام آموزشی در فنلاند را رقم زدند که منجر به کسب نتایج درخشان در ارزیابیهای بینالمللی دانشآموزی[1] شد.
این دوران طلایی سبب نهادینه شدن جایگاه و ارزشمندی معلمان در فرهنگ فنلاند و جذب بهترین استعدادها برای معلمی شد. اگرچه همچنان معلمان و معلمی در فنلاند مقامی کمبدیل است اما تغییرات اقتصادی و تکنولوژیکی و تغییر در الگوهای ارتباطی عصر طلایی معلمان را به دوران استعارهها و نمادهای معلمی تغییر داد. استعارههایی که ریشه در واقعیت داشته اما در واقعیت جامعه کمرنگتر بدان توجه میشود.
در استعارهها، معلمان را معماران آینده میدانند که با آموزش و تربیت نسل جدید، ستونهای جامعه فردا را پِیریزی کرده و نقش اساسی در شکلدهی ارزشها و نگرشهای جامعه دارند. در همین راستا، معلمان را با «چراغ راه»، «باغبان ذهن»، «پل ارتباطی»، «الگو و الهامبخش»، «نگهبانان ارزشهای ملی و فرهنگی» و «کنشگران تغییر» میشناسند. در همه این استعارهها، صبوری، تربیت نسل، سختکوشی در انجام تعهدات، اثرگزاری و رشد شخصی، بارز است. نتیجه این اشتراک معانی در استعارهها ساختن آیندهای درخشان و روشن توسط نسل مورد تربیت معلمان است، به دیگر سخن درخشانی یا تاریکی آینده با معلمان ارتباط مستقیم دارد.
آنچه که امروز از علائم قدردانی از مقام معلم و داشتن جایگاه در جامعه بوده، رویدادها، قدردانیها و تعظیمهای مقام معلم در مناسبتهای ویژه و رسمی معلمان است. آنچه در جامعه فنلاند جریان دارد احترام و بزرگداشت معلم در رفتارهای روتین و روزانه است؛ اگرچه برنامههای رسمی نیز وجود دارد.
از نشانههای غیررسمی احترام به معلمان که شاید بزرگترین و مهمترین شاخصه عمق جایگاه یک معلم در جامعه است میزان اطمینان، اعتماد و باورداشت معلم از جانب والدین است؛ چراکه والدین بزرگترین، مهمترین و عزیزترین سرمایه زندگی و عمر خود را در دستان تربیتگر معلم قرار داده و با ارزش قائل شدن برای نظرات معلمان و عمل به آن، با آنان همراه میشوند. علاوه بر همراهی علیالدوام والدین با معلمان، در زمانهایی و به صورت غیررسمی نیز قدردان تلاشها و زحمات معلمان هستند.
از دیگر مواردی که شاید مختص به جامعه فنلاند باشد؛ در بزرگداشت مقام و شأنیت یک معلم، عدموجود سیستم سرزنشگری معلم است. بدین معنی که تمرکز بر رشد و ارتقای سیستم آموزشی است نه مقصر جلوه دادن معلم در فراز و فرودهای آموزش. کما اینکه یک معلم در بستر یادگیری مادامالعمر نظام آموزشی فنلاند، همواره در مسیر رشد بوده پس احتمال خطای او کاهش مییابد.
با وجود همه احترام عمیق فرهنگی به معلمان، اما جوایز و رویدادهای رسمی در فنلاند در تقدیر از معلمان وجود دارد که میتوان به موارد زیر اشاره داشت:
– جایزه ملی کیفیت آموزش و پرورش حرفهای[2]: این رویداد توسط وزارت آموزش و فرهنگ فنلاند و به صورت سالانه برگزار میشود. این جایزه بسان جایزه ملی کیفیت، بر اساس کیفیت معلمی معلمان ارائه میگردد. این جایزه بر اساس موضوعات مختلف مرتبط با اهداف و سیاستهای آموزشی با هدف بهبود کیفیت تدریس ارائه میگردد.
– جوایز انجمن علوم و ادبیات فنلاند: همانگونه که گفته شد، تاکید بر زبان فنلاندی و رشد و تسری آن، زمینهساز تغییرات بنیادی در جامعه فنلاند شد. بدین منظور اهمیت زبان و ادبیات فنلاند و معلمان زبان و ادبیات به این شیوه پاس داشته میشود. در این جایزه، مبلغی نقدی نیز به معلم برگزیده با هدف بهبود و تغییر در شیوه و تدریس و آموزش، اهدا میشود.
– جایزه معلم خوب بنیاد فناوری فنلاند: این بنیاد به صورت سالانه معلمی که الهامبخش و انگیزهبخش حرکت دانشجویان در مسیر افزایش توانمندی آنان برای تصدی مشاغل دارای تکنولوژی بودهاند را برمیگزیند. این انتخاب و گزینش توسط دانشجویان انجام شده چراکه دانشجویان هستند که باید الهامبخشی و انگیزانندگی معلم را تایید کنند.
– برنامههای تبادل معلم: برنامهای به نام تبادل معلم[3] فرصتی برای معلمان فنلاندی است که اگرچه در ظاهر برای گذراندن دوره به آمریکا رفته اما زمینهای برای معرفی معلم برگزیده و توانمندی معلمهای فنلاندی به جامعه جهانی است. در این مدت تبادل، علاوه بر شناختهشدگی معلم منتخب در سطح بینالملل شده، فرصتی نیز برای انتقال و تسهیم اطلاعات و علم معلمی نیز میباشد.
– روز جهان معلم: در کنار همه تبجیلهای غیررسمی و مناسبتهای رسمی که به برخی از آنها اشاره شد؛ روز پنج اکتبر که روز جهانی معلم است در کشور فنلاند نیز بهانهای برای قدردانی از معلمان قرار داده شده است.
بهطور کلی همانگونه که گفته شد تاکید نظام و فرهنگ آموزشی فنلاند از ارزیابی و نظارت مستقیم بر فعالیتهای معلمان به دور بوده و معلمان را از طریق غیرمستقیم مثل الزام بر بهروزبودن و شرایط سخت ورود به معلمی، ارزیابی و پایش میکند.
همچنین در فنلاند به دلیل روحیه جمعگرایی و به دلیل عدمارزیابی مستقل معلمان و اثرات آنان، شاید نتوان افرادی را به عنوان شاخص و اثرگزار معرفی کرد. بدین معنی که در آسمان فنلاند اَبَر ستارگان معلم بهچشمنمیخورد اما شاید بتوان به افراد زیر اشارهای داشت:
اونو سیگنئوس که در سالهای 1810 تا 1888 زیست کرده و به عنوان پدر آموزش ابتدایی در فنلاند شناخته میشود. دیدگاههای وی در قرن نوزدهم بود که منجر به ایجاد یک نظام آموزشی در دسترس مبتنی بر مهارتهای عملی در کنار آموزشهای رسمی شد.
نمونهای دیگر، ماتی کوسکنیمی است که در سالهای 1908 تا 2001 عمر کرده است. او پرفسوری تاثیرگزار در زمینه آموزش و پرورش بود. سیستم آموزشی فنلاند با بهرهگیری از نظریات او توانست تحولات بنیادی در نظام تربیت معلم خود ایجاد کند که با تحول در تربیت و پرورش معلمان بتواند هدایت تربیت نسل را مدیریت کند.
همچنین افرادی چون پاسی سالهبرگ، کریستینا کومپولاینن، یونی والی یاروی و دیگرانی چون آنان، افرادی هستند که در زمینه تربیت و پرورش معلمان بسیار تاثیرگزار بوده و منجر به معرفی نظام آموزشی فنلاند در سطح بینالمللی شدهاند. بدین معنی که اثرگزاران حیطه آموزش و معلمی، آنانی هستند که به تربیت و پرورش معلم یا سیستم مربیپرور پرداخته که نسل تربیت کنند. چنین اثرگزاری و تمرکزی به تبع سبب افزایش عمق احترام به معلمین در فرهنگ فنلاندی میشود؛ چراکه فنلاند از اسطورهسازی مستقیم پرهیز دارد اما معلمان در ناخودآگاه جمعی مردم و شعور فرهنگی جامعه به شکل قهرمانان فروتن یا خاموش شناخته میشوند.
منابع:
– سهرابی، محمد. (1397)؛ «نظام آموزشی فنلاند و جایگاه معلم در آن»، دانشگاه خوارزمی: مجله مطالعات برنامه درسی آموزشی.
– سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی (1395)، آشنایی با نظام آموزشی فنلاند.
References:
– Sahlberg, P. (2011). “Finnish lessons: What can the world learn from educational change in Finland?” Teachers College Press.
– Simola, H. (2005). The Finnish miracle of PISA: Historical and sociological remarks on teaching and teacher education. “Comparative Education, 41”, (4), 455–470.
– Takayama, K. (2008). The politics of externalization in reflexive times: Reinventing Finnish education in the age of global comparison. “Scandinavian Journal of Educational Research,” 52(5), 487–502.
– Niemi, H., & Jakku-Sihvonen, R. (2011). Teacher education in Finland. “Finnish Journal of Education.”
– Finnish National Agency for Education (EDUFI). (n.d.). Official publications and reports. Retrieved from https://www.oph.fi/en
– Ministry of Education and Culture of Finland. (n.d.). Retrieved from https://okm.fi/en/frontpage
OECD. (2020). “Education policy outlook: Finland”. OECD Publishing.
[1] . Programme for International Student Assessment (PISA)
[2] . Vocational Education and Training (VET)
[3] . Fulbright Distinguished Awards in Teaching